حول و حوش سال ۶۵ بود. حدودا ۷ سالم بود. با پدر مرحومم در حال پیاده روی تو یکی از خیابون های تهران بودیم. به یه جایی رسیدیم که مساحت وسیعی زمین خاکی بود. دقیقا یادم نیست چه شکلی بود ولی هر طوری که بود به نظرم عجیب اومد و باعث شد از پدرم سوال کنم که اینجا چیه؟ پدرم جواب داد که اینجا خونه ی آدمای بد بوده و خونشون رو خراب کردن. من اون موقع مصداق یه آدم بد رو یه دزد میدونستم. این سوال برام پیش اومد که چطور همه ی دزدا توی یه منطقه کنار هم زندگی میکردن. اصلا چرا اینقدر واضح یه محله اینقدر به محله دزد ها معروف بوده؟ چقدر دزد ها احمق بودن، خب مشخصه که اگه خونه ی دزدها مشخص باشه، پلیس میره سراغشون.
این سوال تا چند سال بعد که بزرگتر شدم توی ذهنم وجود داشت. بعدا فهمیدم که اونجا قبل از انقلاب محله ایی به اسم جمشید بوده و ظاهرا داخلش یه سری فاحشه خونه و کاباره و این چیزا بوده و بعد از انقلاب اونجا رو خراب کردن. الان هم اونجا یه پارک درست کردن به اسم پارک رازی و احتمالا یه مکان غصبی. منم بعضی وقتا برای ورزش کردن میرم اونجا و نمیدونم حکمش چیه
- ۰۳/۰۷/۰۲