از هر دری

۴ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بعضی از ایستگاههای مترو آسانسور داره و به جای پله میشه،از آسانسور استفاده کرد

چند روز پیش که میخواستم سوار مترو شم، جلوی آسانسور رفتم و دکمه اونو زدم و در باز شد. یه دختر و پسر رو دیدم که در حال باتری به باتری کردن بودن. فکر کرده بودن چون در بسته شده، دیگه راه میفته، ولی تو محاسباتشون دچار اشتباه شده بودن. 

همین که در باز شد طوری از هم جدا،شدن که میشد جرقه تولید شده تو محل لتصال باتری ها رو دید. منم نامردی نکردم و سوار آسانسور شدم. آسانسور حرکت کرد و در طول مسیر اون دختر بیچاره داشت از خجالت آب میشد. 

وقتی آسانسور به طبقه پایین رسید و در باز شد و من داشتم میرفتم بیرون، دختره سر پسره داد زد که چرا اینقدر عجله داری. 

اونا پیاده نشدن و دوباره برگشتن بالا، احتمالا باتری به باتری نا تموم مونده رو تکمیل کردن

  • حمید رضا
  • ۰
  • ۰

دیدید خانم کایو، وارث کاگایا، با چندسال سابقه تجارت برنج، بخاطر احتکار ورشکسته شد و اواخر عمر با تن فروشی روزگار میگذروند. آیا عبرت نمیگیرید؟

  • حمید رضا
  • ۰
  • ۰

دانمت آستین چرا پیش جمال میبری

وقتی این مصرع از شعر رو خوندم، اول فکر کردم که آقا جمال یه خیاطی بوده که تو دوختن آستین تخصص داشته، و معشوقه ی سعدی آستین لباساشو میداده جمال آقا بدوزه، یا اینکه خانم معشوقه به بهونه درست کردن آستین لباسش میرفته با جمال تیک و تاک میزده

ولی بعد از اینکه مصرع بعدی رو خوندم فهمیدم داستان از چه قراره:

 

رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

 

خب برادر سعدی، چرا مطلب رو میپیچدنی که ما فکر بد کنیم؟

 

  • حمید رضا
  • ۰
  • ۰

خشت اول چون نهد معمار کج   تو ثریا میرود دیوار کج

  • حمید رضا