بچه بودم که یه روز با پسر خالم برای خوندن نماز به مسجد رفتم. تو صف نماز جماعت واستاده بودم و نماز شروع شده بود. یهو همینطوری به ذهنم رسید که شاید اگه دست به سینه واستم، مودبانه تر باشه و با اجتهاد خودم دست به سینه واستادم. نماز که تموم شد پسر خالم بهم گفت که سنیا اینطوری نماز میخونن،. بعد ها که بزرگتر شدم فهمیدم اون کسی که این بدعت رو گذاشته بوده هم تقریبا مثل من اجتهاد کرده بوده. پس منم اگه اون زمان بودم و سنم کمی بیشتر بود میتونستم داعیه خلافت داشته باشم و از نظر علمی چیزی از اون متخلف کم نداشتم
- ۰۳/۰۶/۰۷