یه همکاری داشتیم که از یه شهر دیگه برای کار اومده بود تهران و یه خونه اجاره کرده بود و مجردی زندگی میکرد.
اتفاقا خونه ای که اجاره کرده بود به خونه ی ما خیلی نزدیک بود.
یه روز گفت از خونه ای که اجاره کردم راضی هستم ولی فشار آب خیلی کمه. چون خونه شون نزدیک خونه ما بود برای اینکه مقایسه کنه، و بفهمه در کل فشار آب شهر کمه یا نه، ایراد از لوله کشی ساختمونشونه، از من پرسید فشار آب خونه شما چطوره. منم ازش پرسیدم مگه فشار اب چقدر کمه تو خونتون؟ گفت مثلا وقتی تو آشپزخونه شیر ای رو باز کنه، دیگه تو حموم آب نمیره
بهش گفتم مگه تو مجرد و تنها نیستی؟ پس چطور وقتی تو آشپزخونه ای ، یکی هم تو حموم خونتونه؟
طفلی یهو شوکه شد و همینطوری نگام کرد. ( خب پسر ساده میگفتی خانوادم از شهرستان اومدن پیشم)
ولی من خودم جم کردم داستانو. گفتم اگه کیس خاصی اومده بود خونتون بعید بود تو تو حموم تنهتش بزاری و بری ظرف بشوری، پس قطعا یکی از دوستات پیشت بوده
اونم یه نفس راحت کشید و حرف منو تایید کرد
- ۰۳/۰۶/۱۱