بمناسبت اینکه این روزها خیلی از خانواده ها در تکاپوی شروع سال تحصیلی هستند یاد تعالیمی افتادم که در بدو ورود به کلاس اول ابتدایی دیدم.
مدرسه ی ما شاگردان فرهیخته ای داشت که در امر آموزش هم خیلی ماهر بودن، و خیلی اصرار داشتن که هر چه زودتر زکات علمشون رو پرداخت کنن. و همین باعث شد که من قبل از اینکه اولین مطلب رو از معلم یاد بگیرم، از همکلاسی های نخبه ی کلاس یاد گرفتم و اون مطلب، اصطلاح " دوست دختر " بود.
من برای اینکه فقط تلفظ این کلمه رو یاد بگیرم ( سوای مفهوم) چند دقیقه زمان لازم داشتم. چون وجود چنین کلمه ای برام بی مفهوم بود، فکر میکردم کلمه رو اشتباه میشنوم، یبار فکر میکردم میگن اوس دختر، یبار دیگه فکر میکردم میگن بوس دختر یا پوست دختر. و چون هنوز خوندن و نوشتن یاد نگرفته بودیم، نمیشد کلمه رو برام بنویسن.
شاید دلیل اینکه اولش حدس نمیزدم اون کلمه دقیقا " دوست دختر * باشه این بود که برام بی معنی بود. دلیل بی معنی بودنش یا این بود که اصلا بین دوستی پسر با دختر و پسر با پسر دختر تفاوتی قائل نبودم، یا اینکه دوستی پسر با دختر کلا برام بی معنی بود. و اینکه دلیلش کدوم بود رو واقعا یادم نمیاد.
بعد از اینکه تلفظ رو یادم گرفتم و مخارج حروف رو بدرستی تلفظ کردم، همکلاسی های کوشا، خیالشون راحت شد که یه باری از دوششون برداشته شد، و یه گمراهی رو هدایت کردند.
حالا نوبت آموزش مفهومی بود، ولی چون سطح من خیلی پایین بود و نیاز به پاس کردن چند واحد پیش نیاز داشتم، به یه توضیح کوتاه اکتفا کردند و بعدش با ورود معلم به کلاس، زمان این جلسه آموزشی تموم شد.
- ۰۳/۰۶/۲۱